معنی احساساتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~.) [ع - فا.] (ص.) زودرنج، کسی که زود دستخوش احساساتش می شود.

حل جدول

عاطفی

رمانتیک

مترادف و متضاد زبان فارسی

پراحساس، پرهیجان، حساس، رقیق‌القلب، سریع‌التاثر، عاطفی، هیجانزده

فرهنگ فارسی هوشیار

جوشی شورمند (صفت) منسوب به احساسات وابسته به احساسات، کسی که پیشامدها زود بروی اثر میگذارد و او را بهیجان میاورد و بیشتر دستخوش اثر حواس خود است تا عقل و نیروی سنجش شخص حساس.

پیشنهادات کاربران

سانتی مانتال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر