معنی احیا ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

زنده شدن نو جان شدن جان گرفتن جمع: حی. (صفت اسم) زندگان، قبیله ها خاندانها. ‎ (مصدر) زنده کردن زنده گردانیدن، آباد کردن زمین زراعت کردن اراضی موات، (مصدر) شب را بعبادت گذرانیدن، (اسم) زندگی زندگی از نو. یا شبهای احیا ء. شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان (نزد شیعه. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر