معنی اخوّت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اخوت. [اُ خ ُوْ وَ] (ع مص) برادری. اِخاء. مواخاه. اِخاوت. وخاء. وخائت: والی جوزجان میان ایشان بوساطت بایستاد و نصایح و مواعظ بلیغ تنبیه کرد تا مگر ایشانرا بر قانون اخوت و موافقت مستقیم بدارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 189). || برادر شدن. (تاج المصادر بیهقی). دوست شدن.

فرهنگ معین

(مص ل.) برادر شدن، دوست شدن، (اِمص.) برادری. [خوانش: (اُ خُ وَّ) [ع.]]

فرهنگ عمید

برادر بودن، برادری،
دوستی برادرانه، دوستی خالص،

حل جدول

دوستی، دوست شدن، برادری، برادر شدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

برادری

کلمات بیگانه به فارسی

برادری

مترادف و متضاد زبان فارسی

برادری، مواخات

فرهنگ فارسی هوشیار

برادری

فرهنگ فارسی آزاد

اُخُوَّت، برادری، برادر شدن، دوستی برادرانه،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری