معنی اذ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اذ. [اَذذ] (ع مص) بریدن با شمشیر و جز آن.

اذ. [اِ] (ع حرف ربط) چون. برای آنکه. || آنگاه. و آن برای زمان ماضی است و گاهی برای مفاجاه آید بشرط که در جواب بینا یا بینما واقع شود و قد تکون زائده نحو اذ واعدنا موسی (قرآن 51/2)، ای واعدنا. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

چون برای آن که آنگاه

فرهنگ فارسی آزاد

اِذْ، زیرا، چون (اسم زمان و مبنی بر سکون که به معانی ظرف ماضی و ظرف مستقبل و تعلیل و مفاجاه میآید. مثل: اِذْ لَمْ یَزَل مُتَعالی بوده از اقتران بشیئی...)،

اِذْ، زمانیکه، وقتی که، هنگامیکه (طرف زمان گذشته) مثل اِذْکُنّا فِی العِراقِ یعنی زمانیکه بودیم در عراق،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر