معنی ارامل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ارامل. [اَ م ِ] (ع ص، اِ) ج ِ اَرمَل و اَرمَله. مردان بی زن. زنان بی شوهر. || مستمندان. فقیران.مساکین. درویشان. مردان و زنانی که قدرت بهیچ چیز نداشته باشند. (غیاث): فضله ٔ مکارم ایشان [توانگران] به اَرامِل و پیران و اقارب و جیران رسیده. (گلستان). || ج ِ اُرموله. رجوع به ارموله شود.

فرهنگ معین

(اَ مِ) [ع.] (ص.) جِ ارمل و ارامله.

فرهنگ عمید

زنان فقیر بی‌شوهر،

حل جدول

مردان بی زن

مردمان فقیر

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: ارمل وارمله) تکزیستان تکها مردان بی زن زنان بی شوی، بی چیزان (صفت) جمع: ارمل و ارمله. الف - مردان بی زن زنان بی شوهر. ب - مستمندان فقیران مساکین درویشان مردان و زنانی که قدرت هیچ چیز نداشته باشند، جمع: ارموله

فرهنگ فارسی آزاد

اَرامِل، بیوه زنان، زنان فقیر، بینوایان و بیچارگان (مفرد: اَرْمَلَه)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر