معنی ارسکین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ارسکین. [اِ] (اِخ) ویلیام. او راست: تاریخ هندوستان در عصربابر و همایون که در سال 1854 م. تألیف شده است.

ارسکین. [اِ] (اِخ) ابنزر. حکیم الهی از مردم اِکُس ّ و یکی از مؤسسین کنیسه ٔ مخالف عقاید رسمی اکس. (1680-1754م.).

ارسکین. [اِ] (اِخ) تماس لرد. سیاستمدار انگلیسی، متولد در ادمبورگ. وی یکی از خطبای بزرگ عصر خویش بود. (1750-1823م.).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر