معنی ارگانیسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اُ) [فر.] (اِ.) اندام، مجموع اجزاء تشکیل دهنده موجود زنده.

فرهنگ عمید

مجموع اجزا یا اعضایی که جسم یک موجود زنده را تشکیل می‌دهد،

حل جدول

مجموع اجزای تشکیل دهنده موجود زنده

سازواره

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اندامواره

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعضا، اندام، پیکره

فرهنگ فارسی هوشیار

کالبد، پیکر انسان، سازمان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر