معنی از هم پاشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
ولاو
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پراکنده شدن متفرق شدن، گسیخته شدن امر تباه گردیدن کار: (شیرازه کار کشور از هم پاشید. ) از هم جدا کردن (مصدر) فرق گذاشتن تفاوت نهادن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.