معنی استاندارد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اِ) [فر.] (اِ.) نمونه تصویب شده، قاعده.

فرهنگ عمید

ویژگی هر چیزی که از طرف عموم به عنوان مبنایی برای مقایسه پذیرفته می‌شود،
(اسم) مجموعه مشخصات تعیین‌شده از طرف دولت از کمیت (وزن، طول، حجم) و کیفیت که هرگاه کالایی آن را داشته باشد، پذیرفتنی است،
(اسم) مؤسسه‌ای که مشخصات فنی قابل قبول هر کالا را تعیین می‌کند،

حل جدول

مدل، مقیاس، میزان، نمونه، معیار

نشانه مرغوبیت کالا

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استانده

مترادف و متضاد زبان فارسی

مدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه،
(متضاد) غیراستاندارد

فرهنگ فارسی هوشیار

نمونه، عیار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر