معنی استانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

استانه. [اَ ن َ / ن ِ] (اِ) به معنی استان است که جای خواب و آرامگاه باشد. (برهان) (جهانگیری):
گوئی از توبه بسازم خانه ای
در زمستان باشدم استانه ای.
مولوی.
|| عتبه. جناب. آستانه:
پشت خم داد و نهاد از قبل خدمت و عذر
روی افروخته از شرم بر استانه ٔ در.
سنائی.
یارت ای بت صدر دارد زآن عزیز است و تو زآن
در لگدکوب همه خلقی که در استانه ای.
سنائی.

استانه. [اِ ن َ] (اِخ) ناحیه ای بخراسان و یاقوت گوید گمان برم از نواحی بلخ است. (معجم البلدان).

فرهنگ معین

(اَ نِ) (اِ.) جای خواب و آرام، آرامگاه.

حل جدول

بارگاه، پیشگاه، درگاه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر