معنی استثمار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
استثمار. [اِ ت ِ] (ع مص) میوه خواستن. || میوه چیدن. (غیاث). || از رنج دیگری برخوردن.
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) بهره برداری کردن از دسترنج دیگری.
بهره بردن ناعادلانه از حاصل کار دیگران، بهرهکشی،
(سیاسی) استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف،
بهره گرفتن از چیزی،
بهره کشی
بهرهکش
بهرهکشی
بهره کشی
بهرهجویی، بهرهکشی، بهرهگیری، سلطهجویی، سلطهگری
نتیجه ثمر کسی را خواستن نتیجه
اِسْتِثْمار، میوه خواستن و میوه چیدن، کسی را بکاری واداشتن و از نتیجه آن بهره بردن،