معنی استرداد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
استرداد. [اِ ت ِ] (ع مص) طلب بازپس چیزی کردن. داده را واپس خواستن. (غیاث). رد کردن خواستن. وادادن خواستن. (زوزنی). پس گرفتن:
ابداً یَسْتَرِدﱡ ما وهب الدهر.
- استرداد کردن، رد کردن خواستن. داده را واپس خواستن.
|| بازگردانیدن خواستن. (منتهی الارب). بازگشت خواستن.
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) پس گرفتن.
پس گرفتن،
پس دادن،
بازستاندن
سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1391
باز ستاندن
بازگرداندن، واپسداد، پس گیری، بازپس گیری
واپسداد
بازستانی، پسدهی، تحویلدهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی، بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن
طلب باز پس چیزی کردن
اِسْترْداد، پس گرفتن، باز ستاندن.
َ