معنی استنساخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
استنساخ. [اِ ت ِ] (ع مص) استنساخ کتاب، نقل کردن کتاب از کتابی دیگر.
(اِ تِ) [ع.] (مص م.) رونوشت برداشتن از نوشته یا کتابی، نسخه برداری.
نسخه گرفتن، نسخه برداشتن از روی کتاب، مطلبی را از روی نوشتۀ دیگری نوشتن،
نسخه برداری
رونویسی، کتابت، نسخهبرداری
رونویسی بیهوده کردن بیهوده ساختن (مصدر) نسخه گرفتن از نوشته یا کتابی نقل کردن مطلبی از روی نوشته ای. جمع استنساخات.
اِسْتِنْساخ، نسخه برداشتن از روی کتاب، مطلبی را از روی نوشتهء دیگری نوشتن،