معنی استیثاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
استیثاق. [اِ] (ع مص) وثیقه گرفتن از کسی. (منتهی الارب). از کسی استواری کردن. (تاج المصادر بیهقی). استواری کردن خواستن از کسی. (مؤید الفضلاء). استواری خواستن. (غیاث). استوار کردن. (مؤید الفضلاء).
فرهنگ فارسی هوشیار
گرویی خواستن، گرویی گرفتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.