معنی اسلامبول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اسلامبول. [اِ] (اِخ) استانبول. استامبول. دارالسعاده. قسطنطنیه. پایتخت دولت عثمانی و یکی از شهرهای بزرگ دولت جمهوری ترکیه. این شهر بار اول بدست سلطان محمد دوم ملقب بفاتح گشاده شد (بسال 858 هَ. ق.). «بلده طیبه» ماده تاریخ این فتح است. رجوع باستانبول و فهرست فیه مافیه و مجمل التواریخ و القصص ص 135 و فهرست تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ج 3 ترجمه ٔ حکمت و ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی و کتاب النقود ص 139 و 165 و فهرست مجمل التواریخ گلستانه شود.

فرهنگ فارسی آزاد

اِسْلامْبُول، یا استامبول شهر بندری و عظیم ترکیه برکنار بُسفور و مدخل دریای مَرْمَره که نام قدیم آن قسطنطنیه بود (بذیل کلمه مراجعه شود) و قبل از آن اسمش بیزانتیوم و مرکز مدنیت بیزانتین از شش قرن قبل از میلاد بود. در 1930 نام این شهر اسلامبول گردید که بقولی بمعنای شهر اسلام است زیرا polis بمعنای شهر میباشد. در مدارکی هم نوشته اند که این نام با کمی تغییر لفظ از زمان کهن بر این شهر بوده و بیونانی معنای بسوی شهر میداده است. حالیه قریب دو و نیم میلیون جمعیت دارد. حضرت بهاءالله نزدیک چهار ماه، ‌ از 16 آگوست تا اوّل دیسمبر 1863 در آن مدینه تشریف داشتند و لوح خطاب به سلطان عبدالعزیز و لوح ناقوس و مثنوی مبارک در آنجا نازل گردید،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر