معنی اشترینان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اشترینان. [اُ ت ُ] (اِخ) قریه ای به دوفرسنگ ونیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالمیان در 420200گزی تهران و 34000گزی نهاوند، مرکز ناحیه ٔ سیلاخور علیا در بروجرد. رجوع به جغرافی غرب ایران ص 77 شود. و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است: قصبه ٔ مرکز بخش اشترینان شهرستان بروجرد، در 19000گزی شمال باختری بروجرد کنار راه شوسه ٔ بروجرد به ملایر. جلگه، معتدل، دارای 4000 تن سکنه. مذهب شیعه، زبان لری و فارسی.آب آن از قنات و چاه. محصول آنجا غلات، تریاک، انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. از ادارات دولتی بخشداری، پست و تلگراف، دسته ٔ ژاندارمری، 1 دبستان و 4 باب دکان مختلف دارد. راههای مورد استفاده ٔ بخش اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

اشترینان. [اُ ت ُ] (اِخ) نام یکی از بخشهای شهرستان بروجرد میباشد که در 24000گزی شمال آن شهر واقع و حدود آن بشرح زیر است: ازشمال به ملایر، از جنوب به شهر بروجرد، از خاور به اراک، از باختر به نهاوند. موقعیت طبیعی جلگه، هوای آن سردسیر و در زمستان خیلی سرد است. آب مشروبی این بخش از چهار رشته قنات موسوم به سراب مردانه، سراب زنانه، قنات بچگانه و قنات کبیریه تأمین میگردد. مذهب شیعه و زبان اهالی لری است. محصولات عمده ٔ آن: غلات، تریاک، لبنیات و انگور است. شغل عمده ٔ مردان زراعت وگله داری است و اغلب برای تأمین معاش خود به شهرستانها میروند. صنایع دستی زنان، قالیبافی. این بخش از 64 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و جمعیت آن در حدود 28920 تن میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر