اشتعال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اشتعال. [اِ ت ِ] (ع مص) افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات) (زوزنی). درافروختن آتش. (آنندراج). افروختن. برافروختن. افروزش. برافروزش. فروزش. مشتعل شدن. زبانه کشیدن. درگرفتن آتش. افروختگی. برافروختگی. روشن شدن آتش. اَلو گرفتن. آلاو گرفتن. افروخته شدن آتش. (ترجمان علامه جرجانی ص 13):
در تو کجا رسد کس چون موسی اندر آتش
کز دور حاصلی نه جز برق و اشتعالش.
خاقانی.
|| آشکار شدن سپیدی در موی. پیدا شدن سپیدی در موی. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). هویدا شدن سپیدی در موی. (تاج المصادر) (زوزنی). درافروختن سر بموی سپید. (آنندراج): و اشتعل الرأس شیباً. (قرآن 4/19). || اشتعال جنگ، تَعَر. (منتهی الارب).
(مص م.) افروختن، (مص ل.) شعله ور شدن، (اِمص.) بر - افروختگی. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]
شعلهور شدن، افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختگی،
[مجاز] عصبانیت بسیارشدید،
افروزش
برافروختگی، برافروختن، درخشیدن، زبانهکشیدن، شعلهوری، فروزش
افروخته شدن آتش، افروختن، در افروختن آتش
اِشْتِعال، شعله ور شدن، افروخته شدن آتش، شدید شدن غضب، برافروختگی، آتش گرفتن،