معنی اشتلم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اشتلم. [اُ ت ُ ل ُ] (اِ) بمعنی تندی وغلبه و زور و تعدی کردن باشد بر کسی و بزور چیزی گرفتن. (برهان). قهر و غلبه و تعدی و زور:
نیارد دگر موج غم اشتلم
فتد رخت عقل ار به گرداب خم.
ظهوری (از فرهنگ نظام).
غالباً بلکه یقیناً لفظ ترکیست، چه در لغات ترکی اشتلم بمعنی ستم نوشته است گو که در بهار عجم و برهان اشاره به ترکی بودنش نکرده اند. (از غیاث اللغات).
گرفتن چیزی به زور، لاف زدن، تندی، خشونت، ظلم، زور. [خوانش: (اُ تُ لُ) (اِ.)]
زور، ستم،
پرخاش و هیاهو، دادوفریاد، تندی: کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳: ۳۸۰)،
لاف زدن، رجزخوانی،
لاف پهلوانی زدن، رجزخوانی در برابر حریف
لاف پهلوانی زدن، رجز خوانی در برابر حریف
صدا، فریاد، انعکاس صدای شدید سم اسبان
ضربه زدن معمولی با دست، گام های بلند برداشتن
ابزاری در خرمن کوبی شبیه چنگال که به وسیله ی آن کاه و دانه...
(اسم) اخذ چیزی بزور، لاف پهلوانی زدن، تندی خشونت، تعدی زور.