معنی اصلاح جو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اصلاح جو. [اِ] (نف مرکب) جوینده ٔ اصلاح. اصلاح طلب. اصلاح خواه. خواهنده ٔ اصلاح. رجوع به اصلاح طلب شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.