معنی اضافی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اضافی. [اِ فی ی] (ع ص نسبی) منسوب به اضافه. رجوع به اضافه شود. || الحاقی. (ناظم الاطباء). || نسبی. اعتباری. مقید، در مقابل مطلق: از این چهار مایه دو سبک است و دو گران. سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست. و گران مطلق زمین است و گران اضافی آب. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). || ارتباطی. (ناظم الاطباء).
بیش از میزان مورد نیاز، زائد،
مازاد
افزون، افزودنی، دیگر، زائد، مازاد، زیادی، یدکی
افزونه، افزودنی، دیگر
زاید، زیادی، مازاد، یدکی
بیشی افزونی (صفت) منسوب به اضافه زیادتی افزونی: کارهای اضافی.