معنی اعتراف کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اعتراف کردن. [اِ ت ِ ک َ دَ] (مص مرکب) اقرار کردن. مقر شدن. معترف شدن. اذعان کردن. تصدیق کردن: هنر فائق آن که دشمن آنرا اعتراف کند. (مرزبان نامه). گفتندش که کنون که بظل حمایتش درآمدی و بشکر نعمتش اعتراف کردی چرا نزدیکتر نیایی. (گلستان).
وام حافظ بگو که بازدهند
کرده ای اعتراف و ما گوهیم.
حافظ.
و رجوع به اعتراف شود.
حل جدول
اذعان
فرهنگ واژههای فارسی سره
خستو شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.