معنی اعدام کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اعدام کردن. [اِ ک َ دَ] (مص مرکب) نابودن کردن. نیست کردن. کشتن. بقتل رسانیدن. (از یادداشت های مؤلف).
فرهنگ واژههای فارسی سره
سر به نیست کردن
کلمات بیگانه به فارسی
سر به نیست کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.