معنی اعطاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اعطاف. [اَ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ عطف. (از کنز از غیاث اللغات). ج ِ عِطْف. مهربانیها. (آنندراج) (از ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). || ج ِ عِطْف، بمعنی کرانه و جانب و بغل. (ناظم الاطباء): همه ٔ آن کفار را در اعطاف آن سهول و خبال و اکناف کهوف و غلال بشمشیر اسلام بفناء رسانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 352). به اطراف و اعطاف جهان فتحنامه ها روان کرد. (ایضاً ص 48). اعطاف زمین از زحمت لشکر او متزلزل شد. (ایضاً ص 120).

فرهنگ معین

مهربانی و لطف کردن، توجه و میل کردن. [خوانش: (اِ) [ع.] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

عِطف

فرهنگ فارسی هوشیار

مهربانیها، جمع عطف و کرانه چیزی

فرهنگ فارسی آزاد

اَعْطاف، کناره ها، جوانب، پهلوها (مفرد: عِطْف)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر