معنی افتاده بودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

افتاده بودن. [اُ دَ / دِ دَ] (مص مرکب) محذوف و ساقط و حذف شده بودن: و خطبه ٔ بخارا بنام امیر نصربن احمد و بنام امیراسماعیل گفتند و نام یعقوب لیث از خطبه افتاده بود. (تاریخ بخارا). || واقع و حادث شده بودن. رخ داده بودن:
مرا کار افتاده بود آن زمان
زدم بانگ بر لشکر بدگمان.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر