معنی افیونی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
افیونی. [اَف ْ] (ص نسبی) تریاکی باشد که به افیون خوردن عادت دارد. (آنندراج). تریاکی. منسوب به افیون. (ناظم الاطباء). معتاد به استعمال افیون. (یادداشت مؤلف).
(~.) (ص نسب.) تریاکی، بنگی.
کسی که عادت به خوردن یا کشیدن تریاک دارد، تریاکی،
تریاکی، معتاد، وافوری
اپیونی دودی شیره ای (صفت) کسی که عادت بخوردن یا کشیدن تریاک دارد تریاکی عملی.