معنی اقاصی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اقاصی. [اَ] (ع ص، اِ) ج ِ اقصی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دورتران. (غیاث اللغات) (آنندراج). در تداول، آخرو منتهاالیه و جای دور. (ناظم الاطباء): متعلقان او از حضرت در اقاصی و ادانی شرق و غرب... (جهانگشای جوینی). به قلعه ای در اقاصی ولایت خویش التجاساختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). رجوع به اقصی شود.

فرهنگ عمید

اقصا

فرهنگ فارسی هوشیار

دورتران

فرهنگ فارسی آزاد

اَقاصِی، دورتر ها، خیلی دورها (مفرد: اَقْصی)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر