معنی الدّ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
الد. [اَ ل َدد] (ع ص) شتر درازگردن. (منتهی الارب). شتری که اخدع (رگ گردن) او دراز باشد. (از اقرب الموارد). || سخت خصومت. (مهذب الاسماء) (مصادر زوزنی) (تفسیر ابوالفتوح رازی) (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل). سخت خصومت کننده. (غیاث اللغات). مرد سخت خصومت که بحق میل نکند. (منتهی الارب) (ازآنندراج) (از اقرب الموارد). ستیزه گر. غالب در لجاج بخصم. کژخصومت. (تفسیر ابوالفتوح رازی). شدیدالخصومه. مِبَل ّ (اقرب الموارد). ج، لُدّ، لِداد. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). مؤنث: لَدّاء. (اقرب الموارد): و هو الد الخصام. (قرآن 204/2)، یعنی او سخت خصومت است. (تفسیر ابوالفتوح رازی).
دشمن سخت، ستیزهگر،
دشمن سرسخت
ستیزه گر
اَلَدّ، شدیدتر (ین)، لَجوج تر (ین)، سخت تر (ین) (در مورد دشمنی و کینه ورزی)،