معنی امنة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

امنه. [اَ م َ ن َ] (ع اِ) بی بیمی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). امن، و آن سکون قلب است. (از اقرب الموارد). || راستی، ضد خیانت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (ص) آنکه بهر کس اعتماد کند. (از اقرب الموارد). || دین و خلق، گویند ما احسنک امنتک. (از ذیل اقرب الموارد). || ج ِ امین. (ناظم الاطباء).

امنه. [اُ م َ ن َ] (ع ص) آنکه بر هر کس ایمن باشد و اعتماد کند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند هو امنه اذنه؛ اذا کان یأمن کل واحد و یصدق ما یسمع. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || آنکه بر وی هر کس اعتمادکند در هر کاری. (منتهی الارب). رجل امنه؛ مردی که هر کس بر وی در هر کاری اعتماد کند. (ناظم الاطباء).

امنه. [اَ م َ ن َ] (اِخ) ابن عیسی. کاتب لیث و محدث بوده. (از منتهی الارب).

فرهنگ فارسی آزاد

اَمَنَه -اطمینان کردن، اطمینان، مورد اطمینان،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر