معنی اموات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اموات. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ میت. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مردگان. درگذشتگان: و تواتر دخلها و احیاء اموات بعدل متعلق است. (کلیله و دمنه).
- اموات احمر؛ کنایه از مقتولان و شهیدان. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به میت شود.
|| ج ِ اَمَه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). کنیزکان. (آنندراج). رجوع به اَمه شود.
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ میُت، مردگان، درگذشتگان.
میت
درگذشتگان
جمع میت، مردگان، درگذشتگان
اَمْوات، مردگان (مفرد: مَیِّت و مَیْت)،