معنی امپریال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

امپریال. [اَ پ ِ] (فرانسوی، ص) امپراتوری. شاهنشاهی. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) نوعی سکه ٔ طلا که در دوره ٔ تزاری در روسیه رواج داشته است. (ناظم الاطباء). (از فرهنگ فارسی معین). || نوعی بازی ورق. (فرهنگ فارسی معین) (از لاروس کوچک).

فرهنگ معین

(ص.) امپراتوری، شاهنشاهی، (اِ.) سکه ای طلا که در دوره تزاری در روسیه رواج داشته است، نوعی بازی ورق. [خوانش: (اَ پِ) [فر.]]

فرهنگ عمید

سکه‌ای طلا که سابقاً در دورۀ تزاری در روسیه رایج بوده،

حل جدول

شاهنشاهی

فرهنگ فارسی هوشیار

امپراتوری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر