جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی امیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

امیه. [اَ ی َه ْ] (ع ن تف) آب بسیارتر. (منتهی الارب). آب دارتر، گویند: البئر امیه مماکانت. (ناظم الاطباء).

حل جدول

طایفه‌ای از قریش

طایفه ای از قریش

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ کنیزکک کنیزک خرد، نام تیره ای از تازیان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
امیه: امیه. [اَ ی َه ْ] (ع ن تف) آب بسیارتر. (منتهی الارب). آب دارتر، گویند: البئر امیه مماکانت. (ناظم الا... امیه: طایفه‌ای از قریش امیه: طایفه ای از قریش امیه: ‎ کنیزکک کنیزک خرد، نام تیره ای از تازیان