معنی انتقامجو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
انتقامجو. [اِ ت ِ] (نف مرکب) کینه کش.
حل جدول
قهار
مترادف و متضاد زبان فارسی
تلافیجو، کینهتوز، کینهکش، کینهور، منتقم،
(متضاد) معفو
فرهنگ فارسی هوشیار
کینه کش
پیشنهادات کاربران
کیننه ای
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.