معنی اندرون شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اندرون شدن. [اَ دَ ش ُ دَ] (مص مرکب) اندرون رفتن. داخل شدن.
- امثال:
با شیر اندرون شد و با جان بدر رود (عشق تو در درونم و جان تو در دلم...) سعدی. (امثال و حکم مؤلف).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.