معنی اندیشه افکندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
اندیشه افکندن. [اَ ش َ / ش ِ اَ ک َ دَ] (مص مرکب) طرح انداختن. اندیشیدن. نقشه کشیدن. || وسوسه. (تاج المصادر بیهقی). خیال (بد) در دل انداختن.
- اندیشه ٔ بد افکندن، وسواس. (دهار).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.