معنی انعدام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
انعدام. [اِ ع ِ] (ع مص) معدوم شدن و نیست شدن. (ناظم الاطباء). || (اِمص) نابودشدگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به منتهی الارب شود.
(مص ل.) معدوم شدن، نابود شدن، (اِمص.) نیستی، نابودی. [خوانش: (اِ عِ) [ع.]]
معدوم شدن، نیست شدن، نابودی،
معدوم و نیست شدن
اِنْعِدام، نابودشدن، نیست شدن، نیستی، نابودی (ذکر این باب در محیط آمده است)،