معنی انعزال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
انعزال. [اِ ع ِ] (ع مص) گوشه گزیدن و دور شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دور شدن و بیکسو شدن. (از اقرب الموارد). || آب بیرون ریختن تا زاد نباشد. (یادداشت مؤلف).
(اِ عِ) [ع.] (مص ل.) گوشه گیر شدن، به کنار رفتن.
گوشهگیر شدن،
برکنار شدن، معزول شدن،
گوشه گزینی دوری کناره گیری (مصدر) گوشه گیر شدن گوشه گرفتن بر کنار شدن بکنار رفتن، (اسم) گوشه گیری کناره گیری.
اِنْعِزال، دوری کردن، عزلت گزیدن، گوشه گیر شدن، برکنار شدن،