معنی انعطاف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انعطاف. [اِ ع ِ] (ع مص) دوتا شدن و بازگردیدن و خم شدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). انثناء. (از اقرب الموارد). خم گرفتن و برگردیدن. (غیاث اللغات). بدو درآمدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). تاه شدن. برتافتن. میل کردن. (یادداشت مؤلف). || (اِ) حرکتی است در سمت واحد نه بعینها بر مسافت حرکت اولی بلکه خارج و کج از آن مسافت بخلاف رجوع. (تعریفات جرجانی). || (اِمص) خمیدگی و پیچیدگی و کجی و برگشتگی. (ناظم الاطباء). بخمی. انحنا. (یادداشت مؤلف).
- انعطاف پذیر، آنچه خمیدگی و برگشتگی پذیرد.
- انعطاف داشتن، پیچیدگی داشتن. (ناظم الاطباء).
- انعطاف ناپذیر، آنچه خمیدگی و برگشتگی نپذیرد.

فرهنگ معین

(مص ل.) خم شدن، کج شدن، (اِمص.) خمیدگی، (اِ.) خم. [خوانش: (اِ عِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

قابلیت خم و راست شدن به هر سو،
برگشتن، بازگردیدن،
آمادگی برای سازگاری با محیط، دیگران، یا دشواری‌ها،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

نرمش

کلمات بیگانه به فارسی

نرمش

مترادف و متضاد زبان فارسی

تساهل، نرمش، نرمی، خمیدگی

فرهنگ فارسی هوشیار

دو تا شدن و باز گردیدن و خم شدن، میل کردن، تاه شدن

فرهنگ فارسی آزاد

اِنْعِطاف، مایل شدن، خَم شدن، تمایل و توجه داشتن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر