معنی انفطار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
انفطار. [اِ ف ِ] (ع مص) شکافته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج) (ترجمان القرآن جرجانی). پاره پاره شدن. (غیاث اللغات): اذا السماء انفطرت. (قرآن 1/82)، آنگاه که آسمان بشکافد و پاره گردد. (کشف الاسرار ج 10 ص 403). || (اِمص) شکافتگی. شکاف خوردگی:
روشنی عقلها از فکرتم
انفطار آسمان از فطرتم.
مولوی (مثنوی).
انفطار. [اِ ف ِ] (اِخ) سوره ٔ هشتادودوم قرآن، مکی و دارای نوزده آیه است.
(مص ل.) شکاف خوردن، (اِمص.) شکاف خوردگی. [خوانش: (اِ فِ) [ع.]]
هشتادودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۹ آیه، انفطرت،
[قدیمی] شکافته شدن، شکاف خوردن، شکافتگی،
هشتاد و دومین سوره قرآن
شکافتن شکافتگی آغاز رویش (مصدر) شکاف خوردن بر خود شکافتن کافتن کفتن، (اسم) شکاف خوردگی شکافتگی.
اِنْفِطار، شکافته شدن، نام سورهء 82 قرآنست که مکیّه میباشد و 19 آیه دارد،