معنی انمار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انمار. [اَ] (ع اِ) خطهای پای گاو دشتی. (آنندراج) (منتهی الارب). || ج ِ نَمِر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پلنگان. (غیاث اللغات).

انمار. [اِ] (ع مص) آب گوارد (گوارا) و ساده یافتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آب خوشگوار و شیرین یافتن. (آنندراج). به آب پاکیزه و روشن رسیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: نمر) پلنگان به آب خوشگوار ارسیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر