معنی انملة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انمله. (ع اِ) بهر سه حرکات همزه و میم که مجموعاً نه لغت میشود به معنی سرانگشت. (منتهی الارب) (ترجمان علامه جرجانی، ترتیب عادل بن علی) (آنندراج). سرانگشتان. (مهذب الاسماء). هر انگشت که بر آن ناخن باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). || ناخن و چنگل. (ناظم الاطباء). ج، انامل و انملات. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی آزاد

اُنْمُلَه، (به تثلیث همزه ومیم ثانی) سر انگشت، بند انگشت (جمع: اَنامِل)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر