معنی اهل شناخت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اهل شناخت. [اَ ل ِ ش ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اهل خبرت. آگاه. کاردان:
نه هر سخن که بداند بگوید اهل شناخت
بسر شاه سر خویشتن نباید باخت.
(گلستان).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر