معنی اوحدی مراغی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوحدی مراغی. [اَ ح َ ی ِ م َ] (اِخ) اوحدالدین بن حسین از مردم مراغه و نشأت او در اصفهان بوده است. از مشاهیر شعرا و عرفای ایرانی است. در عهد ارغون خان مغول تبرز یافت و از اوحدی کرمانی کسب کمال کرد. دیوانی مرتب مشتمل بر 15 هزار بیت از قصائد و غزلیات و قطعات و ترجیعات دارد. مثنوی متصوفانه ای موسوم به جام جم از اوست که بطرز حدیقه ٔ حکیم سنایی سروده و مشتمل بر پنجهزار بیت و حاوی لطائف شعر و معارف صوفیه است و در سال 733 هَ. ق. از آن فراغت یافته است. از اوست:
زین جامه ها چه فایده چون میکند اجل
زین پرده ها چه سود که بر ما همی درند
کمتر ز مور و مار شمار آن گروه را
کز بهر مور و مار تن خویش پرورند.
و نیز:
اوحد دم دل میزنی اما دل کو
عمری است که راه میروی منزل کو
تا چند زنی لاف ز زهد و طامات
هفتادودو چله داشتی حاصل کو.
مؤلف مجمعالفصحاء فوت او را554 هَ. ق. مؤلف تذکره دولتشاهی 677 و سفینهالشعرا 697 و قاموس الاعلام 738 نقل کنند. در مجالس المؤمنین پس از نقل تاریخ تذکره ٔ دولتشاهی گوید تاریخ مذکور محل نظر است و اوحدی زمان سلطان ابوسعید چنگیزی راکه بعد از سلطان محمد خدابنده پادشاه شده درک کرده و در کتاب جام جم فصلی در مدح او گفته و خود در تاریخ اتمام جام جم گفته:
چون ز تاریخ برگرفتم فال
هفتصد رفته بود و سی وسه سال
که من این نامه ٔ همایون فر
عقد کردم بنام این سرور
چون بسالی تمام شد بدرش
ختم کردم بلیلهالقدرش.
پس گوید قبر اوحدی در مراغه ٔ تبریز است و تاریخ اودر آنجا 738 هَ. ق. است. رجوع به مجمعالفصحاء و سفینه الشعراء و طرایق الحقایق و الذریعه و قاموس الاعلام و ریحانه الادب شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر