معنی اوساخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اوساخ. [اَ] (ع اِ) ج ِ وَسَخ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چرکها و ریم ها. (غیاث اللغات):
بعد یک ساعت درآورد از تنور
پاک و اسپید و از آن اوساخ دور.
مولوی.
(اُ) [ع.] (اِ.) جِ وسخ، چرک ها.
وسخ
چرک ها
جمع و سخ، چرکها و ریم ها
اَوْساخ، کثافات، چرکها (مفرد: وَسَخ)،