معنی اوفر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوفر. [اَ ف َ] (ع ص) (سقاء...) مشک تمام پوست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (ن تف) نعت تفضیلی است از وافر. وافرتر: نصیب اوفر از ثنا و ثواب او را حاصل کرده. (عتبهالکتبه).
مهمان عزیز دارند اهل عرب به سنت
زآنم عزیز کردی دادی کمال اوفر.
خاقانی.

فرهنگ معین

بیشتر، وسیع تر، زیاد، بسیار. [خوانش: (اَ یا اُ فَ) [ع.] (ص تف.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) بیشتر وسیع تر، زیاد بسیار.

فرهنگ فارسی آزاد

اَوْفَر، کامل و تمام، بدون نقص، زیادتر (ین)، کاملتر (ین)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر