معنی اکمام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
اکمام. [اَ] (ع اِ) ج ِ کِم ّ. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ کم ّ. غلافهای شکوفه. (از آنندراج). (از غیاث اللغات). رجوع به کم شود. || ج ِکُم ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج ِ کم. آستینها. (یادداشت مؤلف). رجوع به کم شود.
اکمام. [اِ] (ع مص) آستین ساختن برای پیراهن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جامه را آستین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || غلاف غوره و شکوفه برآوردن درخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی) (از آنندراج) (از اقرب الموارد).
کُم
آستین ها
آستین ها
اَکْمام، آستین ها (مفرد: کُمّ)،
اَکْمام، غلاف غنچه های گل و میوه ها و نظائر آنها که موقع رسیدن شکافته و باز میشود. (مفرد: کِمّ، سایر جموع: اَکِمَّه، کِمام، اَکامِیم).
َ