معنی اکمة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اکمه. [اَ ک َ م َ] (ع اِ) پشته یا پشته ٔ بلند از یک سنگ یا جای بسیار بلند که خاکش غلیظ بود و به حجریت نرسیده باشد. ج، اَکَم، اَکَمات، اُکُم، آکُم، آکام. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). توده. (دهار).

اکمه. [اَ ک ِم ْ م َ] (ع اِ) ج ِ کِمَامه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || ج ِ کِم ّ. (اقرب الموارد). رجوع به کمامه و کم شود.

اکمه. [اَ ک َ م َ] (اِخ) پشته ای از پشته های اجا. || موضعی نزدیک حاجر که اکمهالعشرق گویند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر