معنی ایرادگیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

عیب جو، منتقد

بهانه جو

عیب جو، خرده گیر

منتقد

اشکال‌تراش

اشکال تراش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خرده گیر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بهانه‌جو، بهانه‌گیر، خرده‌گیر، رخصه‌جو، عیب‌جو، معترض، منتقد، ناقد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر