معنی ایفاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ایفاد. (ع مص) برآمدن بر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). مشرف شدن و برآمدن بر آن. (ناظم الاطباء). || سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را. (ناظم الاطباء). || شتافتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). || بلند گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند شدن چیزی. (از ناظم الاطباء). || وفد فرستادن. (تاج المصادر بیهقی). برسولی فرستادن نزد کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرستادن. روانه کردن. مراسله. (فرهنگ فارسی معین).
[ع.] (مص م.) فرستادن، روانه کردن، ایفاد مراسله.
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن،
فرستادن
ارسال، فرستادن
فرستادن روانه کردن (مصدر) فرستادن روانه کردن: ایفاد مراسله.