معنی اینسان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اینسان. (ق مرکب) بدینگونه. اینچنین. همانند این:
که بیدار گردید یکسر ز خواب
مگیرید بر بد بدینسان شتاب.
فردوسی.
بدین تلخی که کرد این صبر ازاینسان
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر.
ناصرخسرو.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر