معنی باتلاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
باتلاق. (ترکی، اِ) کلمه ٔ ترکیست، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب. زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود. (ناظم الاطباء). رجوع به باطلاق شود.
[فر.] (اِ.) = باطلاق: پهنه زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی، رطوبت در آن اشباع شده، به حالت سست و اسفنجی در آمده، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته، یا گیاهانی بر آن روییده است.
زمین پرگلولای که عبور از آن دشوار است، آبگند، لجنزار، مرداب،
خلاب
باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب،
(متضاد) دریاچه
ترکی مرداب آبگند ترکی مرداب